معنی بال مانند، زائده حبابی، جناح، پره، زائدهپره دار بال، پره، قسمتی از یک بخش یا ناحیه، (نظ.) , طرف، شاخه، شعبه، دسته حزبی، پرواز، پرش، بالدار , کردن، پردارکردن، پیمودن گروههوایی، هر چیزی کههوا را برهم میزند(مثل بال), معنی بال مانند، زائده حبابی، جناح، پره، زائدهپره دار بال، پره، قسمتی از یک بخش یا ناحیه، (نظپ) پ طرف، شاخه، شعبه، دسته حزبی، پرواز، پرش، بالدار پ کردن، پردارکردن، پیمودن گروههوایی، هر چیزی کههوا را برهم میزند(مثل بال), معنی fاg kاjjb، xاnbi pfاfd، [jاp، /ci، xاnbi/ci bاc fاg، /ci، rskتd اx dl foa dا jاpdi، (j',) , zct، aاoi، aufi، bsتi pxfd، /cmاx، /ca، fاgbاc , lcbj، /cbاclcbj، /dkmbj ;cmiimاdd، ic ]dxd liimا cا fcik kdxjb(keg fاg), معنی اصطلاح بال مانند، زائده حبابی، جناح، پره، زائدهپره دار بال، پره، قسمتی از یک بخش یا ناحیه، (نظ.) , طرف، شاخه، شعبه، دسته حزبی، پرواز، پرش، بالدار , کردن، پردارکردن، پیمودن گروههوایی، هر چیزی کههوا را برهم میزند(مثل بال), معادل بال مانند، زائده حبابی، جناح، پره، زائدهپره دار بال، پره، قسمتی از یک بخش یا ناحیه، (نظ.) , طرف، شاخه، شعبه، دسته حزبی، پرواز، پرش، بالدار , کردن، پردارکردن، پیمودن گروههوایی، هر چیزی کههوا را برهم میزند(مثل بال), بال مانند، زائده حبابی، جناح، پره، زائدهپره دار بال، پره، قسمتی از یک بخش یا ناحیه، (نظ.) , طرف، شاخه، شعبه، دسته حزبی، پرواز، پرش، بالدار , کردن، پردارکردن، پیمودن گروههوایی، هر چیزی کههوا را برهم میزند(مثل بال) چی میشه؟, بال مانند، زائده حبابی، جناح، پره، زائدهپره دار بال، پره، قسمتی از یک بخش یا ناحیه، (نظ.) , طرف، شاخه، شعبه، دسته حزبی، پرواز، پرش، بالدار , کردن، پردارکردن، پیمودن گروههوایی، هر چیزی کههوا را برهم میزند(مثل بال) یعنی چی؟, بال مانند، زائده حبابی، جناح، پره، زائدهپره دار بال، پره، قسمتی از یک بخش یا ناحیه، (نظ.) , طرف، شاخه، شعبه، دسته حزبی، پرواز، پرش، بالدار , کردن، پردارکردن، پیمودن گروههوایی، هر چیزی کههوا را برهم میزند(مثل بال) synonym, بال مانند، زائده حبابی، جناح، پره، زائدهپره دار بال، پره، قسمتی از یک بخش یا ناحیه، (نظ.) , طرف، شاخه، شعبه، دسته حزبی، پرواز، پرش، بالدار , کردن، پردارکردن، پیمودن گروههوایی، هر چیزی کههوا را برهم میزند(مثل بال) definition,